سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نگاهی به دورویکرد "دانشجوئی" و "روشنفکردینی":
نسبت"روشنفکر دینی" با دو بازوی مبارزه فرهنگی و سیاسی علیه اسلام سیاسی


تقی روزبه


• جداکردن این مبارزه فرهنگی - پروستانیزه کردن اسلام- بدون مبارزه با اسلام سیاسی و اسلام هم چون دین حکومتی، این خطر را دارد که بجای مبارزه فرهنگی-سیاسی علیه اسلام سیاسی، در کنار دفاع از گونه و قرائتی از اسلام سیاسی در برابر گونه دیگری از اسلام سیاسی قرار گرفت و بیش از پیش به ورطه منازعات درون آن فرو غلطید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲٣ خرداد ۱٣۹۶ -  ۱٣ ژوئن ۲۰۱۷


نشان دادن مبنای تئوریک اشتراک نظر داعش و فقیهان رسمی و شریعت اسلامی، که نه فقط خلافت داعش که تفسیر و برداشت متون دینی و قران در حوزه ها و یا دادگاه های جمهوری اسلامی هم در اصل برآن ها استوار بوده و حکم می رانند و قصاص می کنند، و نیز در شرایطی که در پی شوک حمله داعش، رژیم جمهوری اسلامی می کوشد که خود را دشمن داعش و ماهیتا متفاوت از آن نشان بدهد، از اهمیت زیادی برخوردار است.

محمد مجتهد شبستری که زمانی خود از اساتیدحوزه در قم بود و اکنون مدتهاست که به عنوان یکی از تئوریسین های روشنفکر دینی بیرون از حوزه فعالیت می کند، در گزاره کوتاه زیر نه فقط به مبنای تئوریک مشترک آن داعش و فقیهان و شریعت اشاره می کند بلکه نیاز به یک جنبش فشار به فقیهان از سوی دین باوران را برای تغییر رویکرد به شریعت اسلامی مورد تاکید قرار می دهد. چنین رویکردی که می توان آن را یک حرکت درون دینی و پروتستانیزه کردن اسلام نامید برای برون رفت روشنفکر دینی از انحطاط و بحرانی که مدت هاست به آن دچار شده، یک ضرورت است (انحطاطی که از یکسو کسانی چون سروش با فروافتادن به باتلاق توجیهاتی چون قران و وحی هم چون رویاهای صادقانه دچارش شده.... و از سوی دیگر بازگشت به عقب "روشفکران دینی" هم چون نراقی ها و بازرگان ها و اشکوری ها و...) نمایندگی می شوند. برای آن ها دین نه هم چون باور شخصی افراد و قراردادن آن به عنوان امر عمومی در موزه تاریخی شایسته خود، بلکه هم چون مکتبی پاسخ گو به نیازهای و مشکلات جوامع امروزی مطرح است.
مبارزه علیه شریعت و جمود تاریخی آن را می توان و باید در کنار مبارزه برای جدائی دین از دولت و سیاست معطوف به قدرت به عنوان دو بازوی مکمل فرهنگی و سیاسی علیه اسلام سیاسی بشمار آورد که داعش و نظام جمهوری اسلامی با داشتن خودویژگی های سنی (و هابیت و یا اخوانی و...) و شیعی، گونه هائی از آن هستند. جداکردن این مبارزه فرهنگی - پروستانیزه کردن اسلام- بدون مبارزه با اسلام سیاسی و اسلام هم چون دین حکومتی، این خطر را دارد که بجای مبارزه فرهنگی-سیاسی علیه اسلام سیاسی، در کنار دفاع از گونه و قرائتی از اسلام سیاسی در برابر گونه دیگری از اسلام سیاسی قرار گرفت و بیش از پیش به ورطه منازعات درون آن فرو غلطید... یعنی همان خطری که اکنون مدتهاست بخش مهمی از این جریان به ورطه آن در لغزیده اند. در حقیت دو شاخص مبارزه قاطع علیه آمیزش دین و حکومت، و مبارزه علیه جمودات فرازمان و مکان فقهی- شریعتی دو معیار عمده برای محک زدن نسبت روشنفکر دینی با دموکراسی و جنبش ضداستبداد دینی و مسلکی است. اهمیت تأکید مجتهد شبستری بر ماهیت مشترک ریشه های فکری داعش و فقیهان و شریعت الهی بویژه در شرایطی که منازعه این دو فرقه مذهبی حادشده و اذهان بسیاری را بخود جلب کرده است و قاطبه مدعیان روشنکفر دینی هم عملا و نظرا در کنار اسلام سیاسی فرقه شیعی سیاست ورزی می کنند، واجد اهمیت است.

شبستری و ریشه های فکری داعش*
"موشکافی های دانش هرمنوتیک (علم تفسیر متون) در سه قرن اخیر نشان داده که بر خلاف مدعای ابن تیمیه (که مبنای عقاید سلفیه و داعش بشمار می رود)، احتراز از تفسیر متون، خود، گونه ای تفسیر است و مبنای تئوریک دارد. خطر عظیم داعش ها، القاعده ها، النصره ها، طالبان ها در جهان حاضر از مبنای تئوریک تفسیر آنها برمی‌خیزد و نه از تفسیر نکردن آنها. آن مبنای تئوریک مشترک میان آنان و فقیهان رسمی این است که متون قرآن و حدیث حاوی یک سلسله نظام های ثابت و ابدی معرفتی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای همه‍ی انسان ها در همه‍ی عصرها می‌باشد که آن را «شریعت الهی» می‌نامند. این یک «پیش فهم» باطل در مقام تفسیر متون اسلامی است که همه‍ی خطرها و خشونت‌های شدید و یا غیرشدید در جهان اسلام از آن برمی‌خیزد. من اکنون می‌پرسم آیا پیدایش القاعده‌ها، طالبان‌ها، النصره‌ها، داعش‌ها و … در جهان اسلام کافی نیست که چرت ما مسلمانان را پاره کند تا فقیهان را وادار سازیم آن پیش فهم باطل و خطر ساز را کنار بگذارند؟!" (مقدمه و پرانتزها از من است).

ریشه های فکری داعش:    *- www.iran-emrooz.net



طرح مطالبات جنبش دانشجوئی توسط نمایندگان مجلس چه هدفی را دنبال می کند؟

جمعی از نمایندگان مجلس به روحانی: دولت توجه ویژه‌ای به دانشگاه داشته‌ باشید!*.
انتشار این نامه که به امضاء حدود ۱۵ نماینده مجلس رسیده، هم به لحاظ محتوائی و هم به لحاظ تقارن زمانی آن با سخنان تهاجمی اخیرخامنه ای (آتش به اختیار) در میان دانشجویان بسیجی و دستچین شده که در آن حتی به نمایندگان دانشجوپی مخالف جناح حاکم هم (چون انجمن اسلامی دانشگاه تهران) اجازه صحبت در محضر خامنه ای داده نشد، قابل توجه است.
در آن سخنرانی خامنه ای سعی کرد که به دانشجویان خودی روحیه داده و آن ها را از حالت باصطلاح ناامیدی و دلمردگی که دچار آن شده اند - که از لابلای سخنان خامنه ای هم مشهود بود- در بیاورد و تحرک و روح جدیدی به آن ها بدمد. این که آیا با دوپینگ هائی چون آتش به اختیار بتوان به آنها روحیه تازه ای دمید،‌ البته جای تردید وجود دارد، چرا که فضای دانشگاه ها از مولفه و تحولات بزرگ داخلی و جهانی منشأ می گیرد که این نوع تشرها در آن موثر نخواهد بود. اساسا وضعیت کنونی از دل پادگانی کردن دانشگاه ها بیرون آمده است و نه معکوس آن که بتوان چاره ای از این قماش برای آن یافت...
با این وجود اهمیت محتوائی آن مهمتر است چون در آن به طرح و انتقاد از مسائل و مطالباتی چون امنیتی شدن فضای و کالائی و پولی شدن دانشگاه ها و ضرورت آموزش عالی رایگان و انتقاد از کمیت گرائی و سهمیه بندی های بومی و جنیستی و عدم محوز به نشریات و شورای های صنفی و اتحادیه های دانشجوئی و... و اشاره شده است. در این نامه هم چنین قیدشده است که دولت ۱۱ ویرانه ای از دولت سابق تحویل گرفت ولی نتوانسته تغییرات اساسی در آن ایجاد کند...
نگاهی به طرح مطالبات مطرح شده در این نامه نمانیدگان مجلس و مقایسه آن با مطالباتی که دانشجویان تشکل های صنفی با رویکردهای چپ و ضدسیستمی از مدتها قبل و به مناسبت های مختلف مطرح ساخته اند، نشان از نفوذ گسترده حضور و گفتمان آن ها در مراکز دانشجوئی دارد که بی سرو صدا و بدون هیاهوهای مرسوم قبلی به گسترش حوزه نفوذ خود ادامه می دهند. احتمالا همین واقعیت مهم و غیرقابل چشم پوشی سبب شده است که نمایندگان نزدیک به اصلاح طلبان و نزدیک به دولت روحانی در مجلس به صرافت تدوین چنین نامه و طرح مسائل مهم دانشگاه ها و دانشجویان بیفتند تا جریان اعتدالی نزدیک به دولت و یا اصلاح طلبان بتوانند باصطلاح گفتمان و تحولات درون دانشگاهی را که البته تنها به داخل دانشگاه ها هم محدود نخواهد ماند به نحوی تحت نفوذ و کنترل خود بگیرند... بخصوص اگر در نطربگیریم که عدم حضور فعال دانشجویان در انتخابات اخیر خلاف موارد مشابه قبلی از دید کسی پنهان نمانده است. هر جریان جدی می داند که جلب حمایت جنبش دانشجوئی که امروزه پیوندهایش با تحولات بیرون دانشگاهی و مسائل و معضلات عمومی جامعه عمیق تر شده است، در منازعات سپهر سیاسی ایران تا چه اندازه دارای اهمیت است. بی شک چالش ها و تهدیدها با فرصت ها و ایجاد فضاهای نوین با هم گره خورده اند. این که جنبش مستنقل و بی هیاهوی دانشجوئی در مرحله جدید و البته بلوغ یافته تر خود چگونه بخواهد و یا بتواند از این نوع شکاف ها و تهدیدها گذر کرده و آن ها را به فرصت هائی به سود تقویت و تحکیم صفوف مستقل و گفتمان ضدسیستمی خود تبدیل کند بی تردید یکی از مسائل پیشاروی جنبش دانشجوئی در فاز جدید است...

www.khabaronline.ir -*


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست