سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

معضل انتخابات خودی ها


امیرهوشنگ اطیابی


• اصلاح طلبان حکومتی و بخصوص منادیان «تدبیر و اعتدال» به همراه شرکا و حامیانشان در واشنگتن و لندن، می خواهند کابینه ی قتل عامِ خود را با فریادهای «آیت الله قتل عام» و «سردار گازانبری» پنهان کنند؛ مانند دزدی که در حال فرار می گوید: «دزد! دزدو بگیرید!» آن ها می خواهند مردم امنیتی ترین کابینه را فراموش کنند. کابینه ای با مشارکت ۹ وزیر با سوابق اطلاعاتی-امنیتی ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۲ ارديبهشت ۱٣۹۶ -  ۲ می ۲۰۱۷


بار دیگر، انتخابات در جمهوری اسلامی بسیاری را دربرابر این سئوال قرارداده که چگونه می توان به منتخبین نظام ولایت مطلقه نه گفت بدون آنکه به استفاده از خشونت، روش های قهرآمیز و تحریم متوسل شد.
تا کی می توان به شرکت در بازی قدرت مطلقه که چیزی جز یک گام به پیش و سه گام به پس نبوده است گردن نهاد؟ سه گام به پسی درعرصه هایی همچون تقویت نظام جمهوری، مشارکت واقعی مردم، آزادی تشکل های سیاسی و صنفی و رسانه ها، رعایت حقوق بشر ازجمله حقوق بنیادی (نان، مسکن، آموزش، بهداشت، درمان، و محیط زیست سالم برای همه)، کاهش فاصله ی فقر و ثروت، رعایت حقوق زنان و کودکان و.... صرفنظر از آنکه، چه کسی انتخاب شده، این روند نقض فاحش حقوق مردم در همه ی دولت ها ادامه داشته است.
آیا آن ها که با تحریم مخالفند نمی توانند در انتخابات شرکت کنند و نام کسی جز منتخبین ولایت مطلقه را روی برگه های رای بنویسند؟ آیا نمی توان به موسوی و یا هرکس دیگری رأی داد؟ واقعن مردم به کدام یک رای بدهند، به کابینه ی قتل عام یا به «آیت الله قتل عام» یا به فاسدان و نوچه های قتل عام؟ به گرگ رأی دهند یا به گرگی در لباس میش؟ به آنکه دار می زند یا به آنکه تیرباران می کند یا به آنکه وادارت می کند به خودکشی و مرگ تدریجی؟ به بازجوی مهربان یا به بازجوی خشن یا به سربازجو؟
جنایتکاران، غارتگران، متجاوزان و فاسدان حکومتی و بوق های تبلیغاتی شان، نیاز به مشارکت حداکثری در انتخابات فرمایشی را به هیچ وجه پنهان نمی کنند. در کنارشان اصلاح طلبان حکومتی که همواره شریک قدرت بوده اند، حصر میرحسین، رفراندوم، لایحه ی مطبوعات، تغییر قانون اساسی، حقوق شهروندی، مشارکت مدنی، منشور سبز و ... را فراموش کرده اند، و زیر علم ولایت مطلقه سینه می زنند. ابتکار «برجام» رهبری برای حفظ نظام و نجات کشور از فاجعه را تنها به حساب کارگزاری خودشان می گذارند (مذاکرات با امریکا یا «کدخدا»، در عمان، با شرکت فرستاده ی رهبری، درزمان احمدی نژاد آغاز شد).
اصلاح طلبان حکومتی و بخصوص منادیان «تدبیر و اعتدال» به همراه شرکا و حامیانشان در واشنگتن و لندن، می خواهند کابینه ی قتل عامِ خود را با فریادهای «آیت الله قتل عام» و «سردار گازانبری» پنهان کنند؛ مانند دزدی که در حال فرار می گوید: «دزد! دزدو بگیرید!» آن ها می خواهند مردم امنیتی ترین کابینه را فراموش کنند. کابینه ای که با مشارکت ۹ وزیر با سوابق اطلاعاتی-امنیتی از جمله وزیر دادگستری با سابقه ی عضویت در هیئت سه نفره ی قتل عام، مصطفی پورمحمدی، تشکیل شد. آیا آنها درهمه ی جنایات و غارتگری ها شریک نبوده و سکوت نکرده اند؟[1]
ترامپ دستور توقف اقدامات ضدایرانی را می دهد تا ببیند انتخابات چه می شود. آن ها امیدشان به روحانی است تا مرگ مرد مطمئن خود رفسنجانی و برنامه ریز قتل عام و ترور را جبران کنند و به جای معاملات پنهانی با حاکمیت، بتوانند راحت تر کشور را غارت کنند.
دیگرانی، درحاشیه ی قدرت، -که مهم ترین وظیفه شان توجیه، توضیح، تفسیر، تحلیل و کمک به قدرت مطلقه است،- سعی دارند برداشت های جدیدی از انتخاب خودی ها را با شانتاژ و سفسطه، در رنگ های مختلف چپ تا راست، به مردم بقبولانند. بر سر تحریم جنجال به پا کرده اند و می گویند امتناع از رأی دادن و رأی ممتنع: دمکراسی نیست؛ همسنگ سرنگونی، مبارزه ی مسلحانه، تجاوز خارجی، جنگ داخلی، تجزیه طلبی و خشونت است؛ و امتناع از رای دادن به جانیان، متجاوزان و فاسدان حاکم «غیراخلاقی» است؛ هم کاسه شدن با سرنگونی طلبان، مجاهدین، سلطنت طلبان و گروه های مسلح است. بَعد دیگران را متهم به سیاه و سفید دیدن و مطلق گرایی می کنند.
گویی در جهان دمکراسی رأی ممتنع وجود ندارد.
شرکت در انتخابات و دادن رأی ممتنع (یا باطله)، مسالمت آمیز است؛ حداقل مشارکت دمکراتیک در هرنظام مطلقه ایست که با برگزاری انتخابات به دنبال مشروعیت خود است؛ می تواند پیامی قاطع به قدرت مطلقه در هر شکلش، از جمله دیکتاتوری سرمایه-رسانه، باشد؛ و آلوده نشدن به قدرت، حفظ وجدان و اخلاق مدنی جامعه در چنین نظام هایی باشد. [2]
اگر امکان نه-گفتن مسالمت آمیز و بدون خشونت از جامعه گرفته شود و روند منفی کنونی همچنان ادامه یابد، ما مطمئنن به جامعه ای دوقطبی و به سوی همه ی اینهایی که ما را از آن می ترسانند خواهیم رفت. حتمن نباید مانند رژیم سوریه، پس از ویرانی کامل کشور، آوارگی نیمی از جمعیت، کشته و معلول شدن صدها هزارنفر و اشغال کشور توسط نیروهای متعدد خارجی به این نتیجه رسید که به مشارکت همگانی در قدرت نیاز است. به تغییر قانون اساسی، به احزاب سیاسی، تشکل های مدنی و صنفی، خودمختاری ملیت ها و اقوام و به شیوه های مسالمت آمیز و قوانینی جدید نیاز است.
دشمنان کشورمان بسیار، محاصره ی نظامیشان کامل، دخالت هایشان علنی، تجهیز و تسلیح و آموزش مخالفان روزافزون و راه های مشارکت مدنی هرچه بیشتر مسدود می گردد.
وحدت ملی ما در طول حیات جمهوری اسلامی روزبروز ضعیف تر شده است. بدون مشارکت مدنی جامعه، نظام حاکم، کشور را، با و بدون روحانی، یا به سوی فروپاشی کامل می برد و یا به بربریت بردگی برای امپراطوری جهانی سرمایه.
برخلاف آنان که هیچ راه دیگری به جز توسل به قدرت مطلقه نمی بینند، راه سومی هم وجود دارد که مستقل از قدرت است و مردمی. راه، جنبش مطالباتی مردم است با رعایت اکید اصل عدم توسل به خشونت. راه تشکل های مردمی-مطالباتی پایه است، براساس نیازهای حداقل و مشترک. راه تغییراتی هرچند کوچک ولی مستقل از قدرت است که باور مردم به قدرت خود را به همراه دارد. شرکت در انتخابات بدون راه سوم، درعمل به ظهور فاشیسم داعشی با رأی توده ها کمک می کند. انتخابات امریکا و انگلستان را ببینید. ظهور و قدرت گرفتن فاشیسم در سراسر اروپا را ببینید که در غیاب راه سوم و پراکندگی چپ رخ داده است. راه سوم، راه مردمی و جنبشی مسالمت آمیز است. اگر می خواهیم در این بازی قدرت مطلقه شرکت کنیم، و به قدرت اصلی نه بگوییم، رأی ممتنع، هم مسالمت آمیز است و هم اخلاقی. حکومت خوب می تواند از خود و منافعش، با انتخاب فردی مناسب، حفاظت کند. آیا منافع توده های مردم هم با او یکیست؟

امیرهوشنگ اطیابی
۱۱ اردیبهشت ۱٣۹۶ (اول ماه می 2017)

زیرنویس ها
[1] در این مورد به «مصاحبه ای که منتشر نشد» با آقای جعفر بهکیش و عنوان «سوء استفاده از حقوق بشر و دادخواهی در جهت منافع کسانی که مسئولیتی جدی در تدوین و اجرای سیاست خشونت داشته اند» مراجعه شود ایشان، که شش نفر از عزیزانشان را در اعدام های دهه ی شصت از دست داده اند، این مصاحبه را در فیسبوک آورده اند. سئوال مصاحبه کننده این است:
«آقای احمد منتظری (فرزند آیت الله منتظری) کاندیداتوری آقای ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری را اهانت به ملت دانسته اند، نظر شما در مورد این کاندیداتوری چیست؟»
www.facebook.com
[2] چهارسال پیش، درباره ی انتخابات در نظام ولایت مطلقه مقاله ای نوشته شد که هنوز با شرایط امروز سازگار است (البته به جز اجرای «برجام»):
www.akhbar-rooz.com
عدم شرکت یا تحریم نوع تندتر رآی ممتنع است. امتناع از شرکت و یا رأی ممتنع در دمکراسی های غربی وجه غالب در انتخابات است.
از طیف احزاب و گروه هایی که تمام حقوق شان از جمله حق زندگی شان در طول حیات جمهوری اسلامی نقض شده است و حتی میز مذاکراه شان توسط نظام ولایت به صحنه ی ترور تبدیل شده است (دو مورد ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو و دکتر صادق شرفکندی را بررسی کنید) نمی توان انتظار داشت که انتخابات را تحریم نکنند. این انتظار نه دمکراتیک است و نه عادلانه. جمهوری اسلامی، تاکنون، هیچ تلاشی نکرده است که جنایات و ترورهایی را که در حق همه ی فعالین سیاسی انجام داده است، حتی در مواردی که نقض قوانین و احکام خودش بوده، جبران کند. جنایات انجام شده بیش از همه در مورد کسانی بوده است که خود یا سازمانشان دست به اسلحه نبرده بودند. بسیاری از اعضا و هواداران اعدام شده نه اسلحه داشتند نه ترور کرده بودند گرچه سازمان هاشان به مقابله ی مسلحانه با سرکوب های نظام پرداختند. نظام ولایت تا زمانی که جنایاتش را جبران نکند و حقیقت یابی و آشکار گویی در این زمینه را آغاز نکند، هیچ مشروعیت اخلاقی و سیاسی نمی تواند داشته باشد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست