تاثیرات میکونوس بر سیاست داخلی ایران و پدیده دو خرداد
همن سیدی
•
باید دید که در انتخابات پیش رو برنامهای برای تغییر سیاست خاورمیانهای و خروج از باتلاق سوریه در نظر گرفته شده است و کاندیدایی را برای آن در نظر دارند که نرمش قهرمانانهای در این عرصه نمایش دهد یا قرار است تز هلال شیعی، آغاز پایان جمهوری اسلامی باشد. تاکنون شواهدی برای این تغییر دیده نشده است و قرار است ایران کماکان در سوریه دست و پا بزند و روسیه سودش را ببرد!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۱ فروردين ۱٣۹۶ -
۱۰ آوريل ۲۰۱۷
بیست سال از صدور حکم تاریخی دادگاه میکونوس گذشت. در ۲۱ فروردین ١٣٧٦ در پی ٥ سال تحقیق و بررسی و تشکیل ٢٥٠ جلسه دادگاه، دادگاه میکونوس عوامل جمهوری اسلامی از جمله کاظم دارابی را به عنوان قاتلان دکتر صادق شرفکندی دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران و شماری از همراهانش معرفی کرد. این دادگاه همچنین رهبر، رئیسجمهور، وزیر اطلاعات و وزیر خارجه ایران را به عنوان طراحان و آمران ترور معرفی کرد. هم دولت ایران و هم دولت آلمان بسیار تلاش کردند که چنین حکمی صادر نشود اما قاضی شجاع برلین در برابر این فشارها مقاومت کرد و حکمی تاریخی در تائید تروریسم بینالمللی جمهوری اسلامی صادر کرد.
این رویداد اروپاییها را در برابر عملی انجام شده قرار داد. همه اعضای اتحادیه اروپا سفیران خود را از تهران فرا خواندند و ایران پس از گروگانگیری سفارت آمریکا، با بزرگترین بحران دیپلماسی خود مواجه شد. اما این بحران بر فضای داخل ایران هم تاثیرگذار بود که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است.
در حالی رای دادگاه میکونوس به چنین بحرانی برای ایران تبدیل شد که قرار بود کمتر از دو ماه دیگر در دوم خرداد ١٣٧٦ انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود. در آن زمان ناطق نوری بهترین شانس پیروزی را داشت و به عنوان رئیس مجلس از حمایت رفسنجانی و خامنهای هم برخوردار بود. اما پس از رای دادگاه میکونوس کمکم گفتمان لزوم تعامل با جهان، لزوم قانونگرایی، نظارت بر نهادهای امنیتی، جامعه مدنی و ... که قبلا کمتر به آنها توجه میشد به گفتمان غالب تبدیل شد. طبعا ادعای این تحول مستلزم نشان دادن تغییراتی در عملکرد تاکنونی جمهوری اسلامی بود که ناطق نوری نمیتوانست چهرهای مطلوب برای این تغییر باشد. او نماد وضع موجود بود. به همین دلیل کاندیدای کمتر شناختهشدهای به نام محمد خاتمی که آن زمان کمتر کسی حتی امیدوار بود به دور دوم راه یابد، با آرایی بیست میلیونی و در همان دور اول پیروز انتخابات دوی خرداد شد.
هنوز چندماه از آغار به کار خاتمی نگذشته بود که کشورهای اروپایی آمادگی خود را برای عادی سازی روابط با ایران اعلام کردند. در واقع سیگنال تغییر در جمهوری اسلامی به آنها رسید. سندی در دست نیست که این تغییر تصمیمی از قبل اتخاذ شده باشد و مثلا در اتاق فکری رهبران جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده باشند که به صورت غیرمستقیم مردم را به چنین تصمیمی تشویق کرده باشند اما کاملا واضح است که جمهوری اسلامی بدون چنین تغییری یارای تداوم حضور در صحنه جهانی را نمیداشت. از یک سو اروپا هم در بایکوت ایران به آمریکا پیوسته بود و از دیگرسو آن شور و شوق انقلابی دوران اشغال سفارت در ایران باقی نمانده بود و رفسنجانی از قبل راه تعامل اقتصادی را در پیش گرفته بود.
آنچه چنین احتمالی را قویتر میکند مهندسی انتخابات در ١٦ سال بعد و انتخاب روحانی برای تغییری دیگر در تعامل خارجی ایران بود. در انتخابات دوره پیش با آنکه تصمیم به مذاکره با آمریکا از قبل اتخاذ شده بود و تنها به مجری قابلی برای اجرای دقیق آن نیاز داشتند، نه تنها جزئیات مذاکرات عمان و قول برچیدن سانتریفوژها کاملا مخفیانه نگه داشته بودند بلکه در جریان انتخابات چنین القا شد که گویا روحانی برخلاف جریان غالب، جدی ترین کاندیدی است که میخواهد مذاکرات اتمی را در اولویت خود قرار دهد. بعدها گفته شد زمانی که علی اکبر صالحی وزیر خارجه پرونده مذاکرات را تحویل روحانی داده بود، او از میزان پیشرفتهای صورت گرفته شگفتزده شده بود.
به هرحال در پی بحران میکونوس و انتخابات ٢ خرداد، ظاهرا تغییراتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی داده شد اما مهرههای اصلی و ساختار حاکمیت در جای خود باقی ماند. از چهار متهم حکومتی تنها فلاحیان از سمتهای مهم اجرایی و بیت رهبری کنار گذاشته شد. خامنهای هنوز بعد از بیست سال رهبر جمهوری اسلامی است، ولایتی هم مشاور ارشدش در امور بینالملل، رفسنجانی هم تا زمان مرگ کماکان بخشی از ساختار قدرت بود. تنها حوزه ترور و سیاستهای مداخلهجویانه به خاورمیانه و کشورهای جهان سوم محدود شد. هرچند شبکههای ترور جمهوری اسلامی هنوز هم در اروپا وجود دارد و تنها از حالت فعال کامل موقتا خارج شده است.
باید دید که در انتخابات پیش رو برنامهای برای تغییر سیاست خاورمیانهای و خروج از باتلاق سوریه در نظر گرفته شده است و کاندیدایی را برای آن در نظر دارند که نرمش قهرمانانهای در این عرصه نمایش دهد یا قرار است تز هلال شیعی، آغاز پایان جمهوری اسلامی باشد. تاکنون شواهدی برای این تغییر دیده نشده است و قرار است ایران کماکان در سوریه دست و پا بزند و روسیه سودش را ببرد!
|